گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی. نبودم آن زمان هرگز نشان عشق. یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود. و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه. و من بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت. ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته. از چهره اش پیدای پیدا بود. نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش. افتاده بود اما طبیبان گفته بودندش. اگر یک شاخه گل آرد از آن نوعی که من بودم. و یک دم هم نیاسوده.

دل هوای لاله زاران میکند بحر یاران بی قراری میکند. غروب جمعه چه دلگیرمی شود بی تو. به پای این همه آدینه های تکراری. نگاه ثانیه ها زنجیرمی شود بی تو. هزارسال گذشته است انتظارت را. همیشه زود زمان دیرمی شود بی تو. بیا که دفتر شعر ترانه های خدا. مزورانه چه تفسیر می شود بی تو. صدای پای خطر میرسد به گوش آری. ونبض فاجعه تکثیرمی شود بی تو. نروکه شیوه ی مردم فریب سامریان. شبیه آیه ی تطهیر می شود بی تو. نشسته چشم به درپیرمیشود بی تو. بدون حادثه تعبرمیشود بی تو.

USA Today Bestselling Young Adult and Romance Author. Fiction makes it possible to survive reality. Genre Tropes are like Bunnies.